خود را از نو بساريمتا به حال شده پدرها و پدر بزرگها از زندگي ماشيني الان براتون گله کنن؟از دود و آلودگي .از بيکاري و علافي خيلي از جوانان از اينکه خودشون با سختي و بدبختي زحمت کشيدن و کار کردن و به درسشون ادامه دادن والان براي خودشون کسي شدن.از اينکه مجبور بودن با همون سن کم کار کنن و خرج خونه رو در بيارن.آقای خودشون باشندوره اي که نه ماشيني زيره پاشون بود و نه موبايلي آويزونشون و نه کامپيوتري وجود داشت .وقتي که تابستون فرا ميرسيد کسي فکر شمال رفتن و مسافرت نبود محکوم بودي بري براي خودت کار کني .کار کردن عار نبود از ماست بندي و تعمير چراغ گرد سوز و اصلاح موي سر گرفته تا پادوييتو بازار و حجره ها
اونها افراد خود ساخته اي شدن که هم تجربه بدست اوردن و هم درس خوندن و هم تونستن روابط اجتماعي خودشون رو تقويت کنن و براي خودشون نه تنها در ايران بلکه سراسر جهان اعتبار و منزلتي کسب کردند.
براي يک بار هم که شده ديروز رو با امروز مقايسه کنيم .و سطح توقعات خودمونو با دو سه نسل قبل از خودمون بسنجيم.اونها به کجا رسيدن ما جوانان امروزي با اينهمه امکانات کجا رو گرفتيم.واقعا جز خرج تراشيدن و دردسر چی برای خانوادهامون هديه کرديم؟ در روزگاري که همه جا جلا و زينت شده و انسانيت رنگ خودشو از دست داده بيايم مثل امروز فکر کنيم و مثل ديروز رفتار کنيم.چشم و همچشمي هايي که تمامي ندارد و سر کوچکتيرين مسئله تبديل به رو کم کني و يا حتي کينه ميشود رو کنار بذاريم دوره ای که پسران به گوشي موبايل و سيستم ضبط ماشين و ماشين فخر مي فروشند و دخترها با لنز و لوازم آرايش و عمل بينی و...به يکديگر پوز ميدهند.هنوز دير نشده تا نسل جديد هنوز از کارهاي ما تقليد نکرده اند خودمان را از نو بسازيم.
خود را از نو بساريم
آموزنده
اجتماعي
اجتماعی
انتقادی
خاطرات و ماجراها
سیاسی
معضلات
گذشته ها
امان از...
25سالگی!
این نوشته عکس ندارد!
هنر عکاسی
ملت و گوسفند
پارکینگ
نگاه کن!
پشت دیوار
باربر ارباب
در انتظار سبزی!
دو پا دو قلمو
استاد و شاگرد
آسیا
جنبال شهوت
صف التماس
بازنده
دیدگاه وجدان
خون،واژه بی ارزش
پادشاه دود
سرمایه دار بی سرمایه
بساط تلخ جوانی
التماس
گردو فروش
تکنولوژی هزاره
بازگشت به دایره سبز سعادت
آواره خیابان
قلّک های شکسته
مالیات
افسرده
بوی مرگ
powered by dariushkabir