به دیناری چند در برابر ذلت و ننگ سر تعظیم فرو می آوری و تسلیم میشوی؟ انگشت شک را بر صورت بزک کرده ات میکشی و برای تنت جنبال شهوت و عشوه می اندازی !
و تو ! با چشمانی نفخ کرده بیرون زده ای برای چانه زدن از برای نیمه دیگر بدنت!
جنبال شهوت
آموزنده
اجتماعي
اجتماعی
انتقادی
خاطرات و ماجراها
سیاسی
معضلات
گذشته ها
امان از...
25سالگی!
این نوشته عکس ندارد!
هنر عکاسی
ملت و گوسفند
پارکینگ
نگاه کن!
پشت دیوار
باربر ارباب
در انتظار سبزی!
دو پا دو قلمو
استاد و شاگرد
آسیا
جنبال شهوت
صف التماس
بازنده
دیدگاه وجدان
خون،واژه بی ارزش
پادشاه دود
سرمایه دار بی سرمایه
بساط تلخ جوانی
التماس
گردو فروش
تکنولوژی هزاره
بازگشت به دایره سبز سعادت
آواره خیابان
قلّک های شکسته
مالیات
افسرده
بوی مرگ
powered by dariushkabir